گزارش جلسه هفتم(5): حمام و سرویسهای بهداشتی
دوشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۲، ۰۲:۲۲ ب.ظ
برهنگی در حمامها و سرویسهای بهداشتی
مولف کتاب«حجاب شرعی در عصر پیامبر» همچنین به سرویسهای بهداشتی در زمان پیامبر از دیدگاه قرآن نیز پرداختهاست.در این بحث با استناد به آیهای نتیجه گرفتهاند که مردم در حمامها و هنگام قضای حاجت برهنه بودهاند. آیهی شریفه چنین است:
اشکال دیگر این استناد این است که استیذان در آن بین داخل شونده و کسانی که در آن مکان حضور داشتهاند بیان شدهاست. در حالی که بحث بر سر استیذان داخل شونده از مالک مکان است. بنابر آیه، هنگام ورود به خانههای مسکونی اذن مالک لازم است اما خانههای غیر مسکونی که انسان برای داخل آن میشود نیازی به اذن مالک آن نیست. توجه به آیات پیش از این آیه در سورهی نور که در مورد اذن ورود به خانهی دیگران است این مطلب را روشن میکند:
نبود حمام و آب
مولف کتاب برای اثبات عدم حمامهای دایر و عدم وجود آب در حمامهای طبیعی به آیهی دیگری استناد مینماید. در آیهی 43 سورهی نساء قرآن حکم تیمم را بیان مینماید:
اشکال این استناد این است که مولف محترم گمان نمودهاند که چون چهار مورد مرض، سفر، آمدن از دستشویی و نزدیکی با زنان در عرض هم امدهاند نمیتواند نزدیکی با زنان در حال سفر باشد پس در حال سکونت در شهر است و نتیجه میشود که در شهرها نه حمامی بودهاست و نه آبی. این برداشت صحیح نیست زیرا این چهار مورد در عرض هم نیستند. اولی حالت اضطرار را بیان میکند، دومی حالت عدم وجود آب به دلیل دوری از منبع آب، سومی حدث اصغر و چهارمی حدث اکبر. قرآن در بیان تیمم دو حکم را یک جا بیان نمودهاست هم شرایط جواز اکتفای در طهارت به تیمم را بیان نمودهاست که در دو حالت اضطرار و نیافتن آب است و هم مواردی که تمیم بدل آنها واقع میشود که یکی بدل وضو است و دیگری بدل غسل؛ وضو هنگامی که بعد از دستشویی نیاز به طهارت است و غسل هنگامی که بعد از نزدیکی نیاز به طهارت است. دو مورد اول و دو مورد دوم همپوشانی دارند: مریض و مسافر هم ممکن است بعد از دستشویی نیاز به طهارت پیدا کند و هم بعد از نزدیکی همانطور که شخصی که بعد از دستشویی یا نزدیکی نیاز به طهارت پیدا کرده میتواند مریض باشد یا مسافر. بنابراین نزدیکی با همسران تنها در صورت حضور در شهر و محل سکونت نخواهد بود. نتیجهگیریهای که بر این مطلب مترتب شدهاست نیز صحیح نخواهد بود.
مولف کتاب«حجاب شرعی در عصر پیامبر» همچنین به سرویسهای بهداشتی در زمان پیامبر از دیدگاه قرآن نیز پرداختهاست.در این بحث با استناد به آیهای نتیجه گرفتهاند که مردم در حمامها و هنگام قضای حاجت برهنه بودهاند. آیهی شریفه چنین است:
لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ مَسْکُونَةٍ فیها مَتاعٌ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما تَکْتُمُونَ؛ بر شما گناهى نیست که به خانههاى غیرمسکونى - که در آنها براى شما استفادهاى است - داخل شوید، و خدا آنچه را آشکار و آنچه را پنهان مىدارید مىداند (نور: 29)مولف محترم با استناد به برخی مفسران که مصداق خانههای غیر مسکونی را گرمابه و حمام دانستهاست از آیه برداشت کردهاست که مردم در محلهای استحمام برهنه بودند و با این حال چون مکانی عمومی است قرآن از مردم نمیخواهد که اذن بگیرند. تنها با توجه به آیاتی که مومنان را امر میکند که حفظ فرج نمایند میتوان لزوم پوشاندن شرمگاه را فهمید:
از دل آیه میتوان به دست آورد که مردم در محلهای استحمام برهنه بودند اما با این حال قرآن لزومی برای کسب اجازه در هنگام ورود به آن ندید زیرا آنجا مکانی عمومی بود و حاضرین در آن انتظار ورود افراد دیگر را داشتند و اگر مایل بودند میتوانستند خود را با لنگ و یا هر چیز دیگر بپوشانند. در حقیقت کسب اجازهی ورود در مورد خانههای مسکونی مطرح است که محلی اختصاصی بوده و اعضاء آن آمادگی ورود افراد غریبه را ندارند. همچنین اگر آیات 30 و 31 سورهی نور ادامهی مطلب مذکور در آیهی بالا باشد در این صورت میتوان خواست قرآن از حاضرین در گرمابه را این گونه دانست: مومنان هنگام حضور در گرمابه از چشم دوختن به فرج و دامن برهنگان پرهیز کنند و خود نیز فرج و شرمگاهشان را بپوشانند تا مانع نگاه دیگران شوند.این استناد نیز از چند جهت دارای اشکال است. اول این که تنها دوتن از مفسران مراد از خانههای غیرمسکونی را محلی برای قضای حاجت دانستهاند. کلام ایشان نیز به این معنا نیست که این محلها مکانهایی معین بودهاست برای قضای حاجت که هر وقت شخصی وارد آن میشدهاست انتظار دیدن افراد دیگری هم در آنجا داشتهاست. بلکه مراد مفسر این است که اگر در خانهی خرابهای برای قضای حاجت داخل شدید نیازی به اذن از مالک خانه نیست(الدر المنثور، ج5، ص 40). به بیان دیگر کارکرد آن خانههای برای قضای حاجت نبودهاست بلکه خانههایی بودهاست که خراب شدهاند و بلا استفاده رها شده اند. مفسران دیگر مراد از خانههای غیر مسکونی را مکانهایی مانند حمامها، کاروانسراها، مغازهها و مانند آن دانستهاند که چون مسکونی نیست و مکانهای عمومی است مالک آن اذن عام داده است و نیازی به استیذان نیست(همان و المیزان، ج15،ص 110).
اشکال دیگر این استناد این است که استیذان در آن بین داخل شونده و کسانی که در آن مکان حضور داشتهاند بیان شدهاست. در حالی که بحث بر سر استیذان داخل شونده از مالک مکان است. بنابر آیه، هنگام ورود به خانههای مسکونی اذن مالک لازم است اما خانههای غیر مسکونی که انسان برای داخل آن میشود نیازی به اذن مالک آن نیست. توجه به آیات پیش از این آیه در سورهی نور که در مورد اذن ورود به خانهی دیگران است این مطلب را روشن میکند:
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلى أَهْلِها ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ (27)نکتهی آخر این استناد درباره معنای حفظ فرج است. در مورد این که حفظ فرج به معنای پوشش شرمگاه نیست بلکه کنایه از پاکدامنی است در جلسات گذشته بحث شد.
فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فیها أَحَداً فَلا تَدْخُلُوها حَتَّى یُؤْذَنَ لَکُمْ وَ إِنْ قیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکى لَکُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلیمٌ (28)
لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ مَسْکُونَةٍ فیها مَتاعٌ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما تَکْتُمُونَ (29)
نبود حمام و آب
مولف کتاب برای اثبات عدم حمامهای دایر و عدم وجود آب در حمامهای طبیعی به آیهی دیگری استناد مینماید. در آیهی 43 سورهی نساء قرآن حکم تیمم را بیان مینماید:
وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضى أَوْ عَلى سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعیداً طَیِّبا؛ و اگر بیمارید یا در سفرید یا یکى از شما از قضاى حاجت آمد یا با زنان آمیزش کردهاید و آب نیافتهاید، پس بر خاکى پاک تیمّم کنید(نساء: 43)مولف با استناد به «لامستم النساء فلم تجدوا ماء» برداشت میکند که اولا چون بحث بر سر یافتن(تجدوا) است و همچنین مربوط به زمان سفر و اضطرار نیست زیرا سفر و اضطرار را پیش از این اشاره کردهاست(مرضی او علی سفر) پس در شرایط عادی و حضور در محل سکونت نه گرمابه بودهاست و نه آب پیدا میشدهاست.
اشکال این استناد این است که مولف محترم گمان نمودهاند که چون چهار مورد مرض، سفر، آمدن از دستشویی و نزدیکی با زنان در عرض هم امدهاند نمیتواند نزدیکی با زنان در حال سفر باشد پس در حال سکونت در شهر است و نتیجه میشود که در شهرها نه حمامی بودهاست و نه آبی. این برداشت صحیح نیست زیرا این چهار مورد در عرض هم نیستند. اولی حالت اضطرار را بیان میکند، دومی حالت عدم وجود آب به دلیل دوری از منبع آب، سومی حدث اصغر و چهارمی حدث اکبر. قرآن در بیان تیمم دو حکم را یک جا بیان نمودهاست هم شرایط جواز اکتفای در طهارت به تیمم را بیان نمودهاست که در دو حالت اضطرار و نیافتن آب است و هم مواردی که تمیم بدل آنها واقع میشود که یکی بدل وضو است و دیگری بدل غسل؛ وضو هنگامی که بعد از دستشویی نیاز به طهارت است و غسل هنگامی که بعد از نزدیکی نیاز به طهارت است. دو مورد اول و دو مورد دوم همپوشانی دارند: مریض و مسافر هم ممکن است بعد از دستشویی نیاز به طهارت پیدا کند و هم بعد از نزدیکی همانطور که شخصی که بعد از دستشویی یا نزدیکی نیاز به طهارت پیدا کرده میتواند مریض باشد یا مسافر. بنابراین نزدیکی با همسران تنها در صورت حضور در شهر و محل سکونت نخواهد بود. نتیجهگیریهای که بر این مطلب مترتب شدهاست نیز صحیح نخواهد بود.