پوشش در اسلام

بخش مجازی جلسات بررسی پوشش در اسلام

پوشش در اسلام

بخش مجازی جلسات بررسی پوشش در اسلام

مقاله زیر دومین نقد به کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» است که مهرخانه آن را منتشر کرده‌است:

در نقد گذشته گذرا به روش پژوهش در کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» پرداخته، ابهام در فقهی یا تاریخی بودن آن را اولین اشکال برشمردم. همچنین اهمیت بررسی اسناد گزارش‌های تاریخی را گوش‌زد کرده، به نپرداختن مؤلف به این مسئله اشکال نمودم. مسئله‌ دیگری که در پژوهش‌های اسنادی توجه به آن لازم است منابعی است که پژوهش‌گر به آن‌ رجوع می‌کند. وظیفه‌ پژوهش‌گر هنگام جمع‌آوری داده‌ها تهیه فهرست منابع معتبر و تقسیم‌بندی آنها با توجه به ارزش اسنادی است. ابعاد مختلفی از این مسئله در این پژوهش مغفول مانده‌است که نمونه‌هایی از آن را در ادامه می‌آورم.

در پژوهش‌های اسنادی فقدان یک منبع به منزله فقدان داده‌هایی است که می‌تواند در تحلیل پژوهش‌گر تأثیر بسیاری داشته باشد. چه بسا تک گزاره‌ای تاریخی که پژوهش‌گر را وادار می‌کند تحلیل خود را تغییر دهد. با این که اشعار جاهلی و برخی از خطابه‌های باقی‌مانده از آن زمان مهم‌ترین منابع پژوهش در فرهنگ جاهلی است، مؤلف محترم در جستجوی فرهنگ پوشش در دوران جاهلی از این منبع غفلت کرده‌ و جز مواردی انگشت‌شمار به این اشعار مراجعه‌ای ننموده‌اند. برخلاف نظر ایشان که در حجاب جاهلی اثر مستقلی وجود ندارد(ص8)، پژوهش‌های متعددی در این زمینه انجام شده‌است که جامع‌ترین و نه مهم‌ترین آن کتاب «الملابس العربیه فی الشعر الجاهلی» اثر دکتر یحیی جبوری است. گرچه با وجود اشعار جاهلی در منابع تفسیری و ادبی و همچنین تدوین متأخر کتاب‌های دیوان اشعار جاهلی پژوهش‌گر می‌تواند مستقیماً به این منابع مراجعه نماید و دیگر نیازی به اثر مستقلی در این زمینه نیست. بیت‌های فراوانی در این اشعار وجود دارد که برخلاف آرای مؤلف محترم شهادت می‌دهد. این اشعار را در نقد جداگانه‌ای خواهم آورد.

دومین مسئله در باب منبع، سازگاری منبع با داده‌ است. پژوهش‌گر برای نقل روایات باید به کتاب‌های روایی دست اول مراجعه نماید و برای نقل آرای تاریخی به کتاب‌های دست اول تاریخی. نقل داده‌ از منبعی که با آن تناسبی ندارد ضعف پژوهش به شمار می‌رود. مؤلف محترم در موارد بسیاری به این نکته دقت ننموده‌اند. نقل روایت پیامبر از کتاب لغوی مجمع البحرین که در قرن یازدهم تألیف شده‌است(ص 32)، نقل روایت ابن عباس از کتاب ادوار فقه دکتر شهابی(ص110)، نقل گزارشی لغوی از کتاب تفسیر آیت‌الله طالقانی(ص73)، نقل گزارشی از طواف جاهلی از کتاب«اسلام و عقاید و آراء بشری» اثر مرحوم آیت‌الله یحیی نوری(ص 109)، نقل روایتی از اسماء دختر ابوبکر از ترجمه‌ فارسی کتاب لؤلؤ و مرجان مرحوم میرزا نوری(ص 257)، نقل روایت پیامبر از کتاب «علم الحدیث» دکتر شانه‌چی و نقل وقایع جاهلی از کتاب «قاموس قرآن» آیت‌الله قرشی، نمونه‌هایی از ناسازگاری داده‌ با منبع در کتاب حاضر است.

نکته‌ سومی که در ارتباط با منبع پژوهش‌های اسنادی اهمیت دارد فاصله تاریخ نگارش منبع با تاریخ نقل داده ‌است. حادثه‌ای که در سال‌های حیات پیامبر رخ داده ‌است را باید در نزدیک‌ترین منبع به آن زمان جستجو کرد. نقل چنین گزارش تاریخی از کتاب‌های معاصر گرچه در آثار ژورنالیستی عیبی نیست، اما در اثر پژوهشی چیزی شبیه فاجعه است. گزارش سن پیامبر از کتاب شهید مطهری(ص 37)، گزارش‌های مکرر دوران جاهلی از کتاب «المفصل» جواد علی؛ پژوهش‌گر معاصر عرب(ص 35، 104)، نقل روایات پیامبر از کتاب میزان الحکمه‌ آیت‌الله ری‌شهری(ص 52)، نقل معنای لغوی از کتاب «التاج» منصور علی ناصف از علمای معاصر الازهر(ص96)، مواردی از فاصله زمانی بسیار داده با منبع است که در اثر پژوهشی حاضر به چشم می‌خورد.

مسئله‌ دیگری که در ارتباط با منبع لازم به ذکر است تکرار نقل یک گزارش در کتاب‌های دیگر است. در پژوهش‌های اسنادی تعدد منابعی که حادثه‌ای تاریخی را نقل می‌نمایند اهمیت به‌سزایی دارد، اما تعدد منابع همیشه به معنای تعدد گزارش تاریخی نیست. در موارد بسیاری گزارشی تاریخی در کتابی آمده‌است و کتاب‌هایی دیگر آن گزارش را به نقل از همان کتاب نخستین نقل کرده‌اند. در این مورد تعدد منابع ارزش داده‌های تاریخی را افزایش نمی‌دهد و تنها فایده‌ آن تأکید بر ذکر این داده در کتاب نخستین است. در کتاب‌های روایی این مسئله بسیار اهمیت دارد. پس از کتاب‌های نخستین روایی، در دوره‌های بعد کتاب‌های متعددی نگاشته‌ شدند که همان روایات کتاب‌های گذشته را با اهداف دیگری تدوین نمودند. تکرار این روایت در این نوع کتاب‌ها بر اهمیت روایت نمی‌افزاید و روایت را مشهور نمی‌گرداند. این نکته از توجه مؤلف محترم دور مانده است و در موارد بسیاری برای روایتی که تنها یک سند دارد و سایر کتب همان یک سند را نقل کرده‌اند، منابع متعددی را ذکر نموده‌است. به عنوان نمونه روایتی که در کافی و فقیه نقل شده و همان روایت با همان اسناد قرن‌ها بعد در وسایل الشیعه و وافی بازنقل شده‌ است، به هر دو منبع ارجاع شده ‌است(ص 65).

نمونه‌ دیگر روایتی است که مرحوم کلینی در کافی نقل می‌نماید و شیخ طوسی همان روایت را به نقل از کافی در کتاب تهذیب خود ذکر می‌کند و در قرن یازدهم در کتاب منتقی الجمان همان روایت با همان سند دوباره ذکر می‌شود. مؤلف محترم بدون توجه به یکسان بودن سند روایت به هر سه منبع استناد می‌کند(ص 67). موارد فراوانی از این دست در پژوهش حاضر وجود دارد.

آخرین نکته‌‌ مرتبط با منبع، رعایت اخلاق علمی در نقل از منابع است. در پژوهش‌های اسنادی خوانندگان فرصت مراجعه به منابع را به دلیل دشواری آن از دست می‌دهند و عمدتاً به انصاف علمی پژوهش‌گر اعتماد می‌کنند. به همین دلیل تنها پژوهش دوباره در همان موضوع می‌تواند نقاط ضعف پژوهش را نشان دهد. پژوهش‌گر اخلاقاً نباید در نقل از منابع تنها داده‌هایی را ذکر نماید که فرضیه‌ او را تأیید می‌کند و هم‌چنین نباید در تحلیل داده‌هایی که برخلاف فرضیه‌ اوست، شتاب‌زده و با تعصب عمل کند.

در اثر مورد بحث این نکته نیز مغفول مانده و در اکثر قریب به اتفاق موارد مؤلف محترم داده‌های تاریخی متعددی که برخلاف فرضیه‌ ایشان است را یا نقل نمی‌نماید و یا شتاب‌زده از آن عبور می‌کند. از آن‌جا که این مسئله نیاز به تفصیل بیشتر و نقل عبارات مؤلف است، در نقد آتی جداگانه به آن می‌پردازم.

پژوهش در حوزه‌ دین، با توجه به حساسیت‌ها و دشواری‌های آن، دقت بیشتری را می‌طلبد. عدم مراجعه به تمامی منابع درجه‌ اول در پژوهش، ناسازگاری داده با منبعی که از آن نقل می‌شود، فاصله زمانی منبع با حادثه تاریخی، توجه نداشتن به تکرار یک گزارش در منابع متعدد و عدم رعایت انصاف در نقل از منابع، مواردی است که نقاط ضعف منابع اثر حاضر به شمار می‌رود. امید که پژوهش‌های دیگر مؤلف محترم از این اشکال‌ها پیراسته باشد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی