پوشش در اسلام

بخش مجازی جلسات بررسی پوشش در اسلام

پوشش در اسلام

بخش مجازی جلسات بررسی پوشش در اسلام

۱۴ مطلب با موضوع «گزارش جلسات» ثبت شده است

در این جلسه هم‌چنین چند بیت از اشعار جاهلی بررسی شد که نشان دهنده‌ی استفاده از پوشیه از سوی زنان در این اشعار است. در این جا تنها به خود ابیات اشاره می‌کنیم:

ذوالرمة

تمام الحج ان تقف المطایا       علی خرقاء واضعة اللثام

الربیع بن زیاد

من کان مسرورا بمقتل مالک        فلیات نسوتنا بوجه نهار

یجد النساء حواسرا یندبنه           یلطمن اوجههن بالاسحار

قدکن یخبان الوجوه تسترا            فالیوم حین برزن للنظار

۱ نظر ۱۳ خرداد ۹۲ ، ۱۴:۳۵
مدیر وبلاگ
برهنگی در حمام‌ها و سرویس‌های بهداشتی
مولف کتاب«حجاب شرعی در عصر پیامبر» هم‌چنین به سرویس‌های بهداشتی در زمان پیامبر از دیدگاه قرآن نیز پرداخته‌است.در این بحث با استناد به آیه‌‌ای نتیجه گرفته‌اند که مردم در حمام‌ها و هنگام قضای حاجت برهنه بوده‌اند. آیه‌ی شریفه چنین است:

لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ مَسْکُونَةٍ فیها مَتاعٌ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما تَکْتُمُونَ؛  بر شما گناهى نیست که به خانه‏‌هاى غیرمسکونى - که در آنها براى شما استفاده‏‌اى است - داخل شوید، و خدا آنچه را آشکار و آنچه را پنهان مى‏دارید مى‏‌داند (نور: 29)
مولف محترم با استناد به برخی مفسران که مصداق خانه‌های غیر مسکونی را گرمابه و حمام دانسته‌است از آیه برداشت کرده‌است که مردم در محل‌های استحمام برهنه بودند و با این حال چون مکانی عمومی است قرآن از مردم نمی‌خواهد که اذن بگیرند. تنها با توجه به آیاتی که مومنان را امر می‌کند که حفظ فرج نمایند می‌توان لزوم پوشاندن شرمگاه را فهمید:
۰ نظر ۱۳ خرداد ۹۲ ، ۱۴:۲۲
مدیر وبلاگ

وراء الحجرات

دلیل دیگر مولف کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» برای اثبات وضعیت نابسامان پوشش خانه‌ها استناد به آیه‌ای از سوره‌ی حجرات است:«اإِنَّ الَّذینَ یُنادُونَکَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ؛ کسانى که تو را از پشت اتاقها[ى مسکونىِ تو] به فریاد مى‌‏خوانند، بیشترشان نمى‏‌فهمند(حجرات: 4). ایشان با پیروی از مرحوم بهبودی حجرات در آیه را نه به معنای اتاق‌ و خانه بلکه به معنای پرده‌هایی ساخته شده از الیاف درخت خرما می‌داند که پیامبر بر روی در هر یک از اتاق‌های همسرانش نصب می‌کرد تا منزل را از مسجد و محیط بیرون مجزا کند. در توضیح این مطلب اضافه می‌کند که:

این سخن صحیح می‌نماید زیرا اولا حجر به معنای مانع شدن بوده و در نتیجه حجره می‌تواند عبارت از مانع و حائلی باشد که جلوی اتاق و خانه نصب می‌گردد و مانع بین رهگذران و خانه است و ثانیاً اگر مطابق رای مشهور حجره به معنای اتاق باشد در این صورت وجود واژه‌ی وراء در عبارت «ینادونک من وراء الحجرات» بی‌معنا می‌نماید.

حجره به معنای اتاق نه پرده

و باز هم در استنادهای مولف کتاب، روش غلط استنباط لغوی برداشتی اشتباه از آیات را سبب شده‌است.

۰ نظر ۱۳ خرداد ۹۲ ، ۱۲:۴۵
مدیر وبلاگ

در ادامه‌ی جلسه چند آیه‌ی دیگر از استناد‌های کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» بررسی گردید.

پوشش درون خانه

مولف محترم با استناد به آیه «یاایها الذین آمنوا لیستاذنکم الذین ملکت ایمانکم و الذین لم یبلغوا الحلم منکم ثلاث مرات...» نتیجه می‌گیرد که:

«از استنباطات و اشارات قرآنی بر می‌آید که برهنگی در داخل خانه‌ها رایج و عادی بود. آن‌ها هنگام استراحت نیمروزی جامه را از تن جدا کرده و به استراحت می‌پرداختندد. این وضعیت در مورد شب‌های گرم نیز جاری بود. قرآن در واکنش خود در قبال این وضعیت، واقعیت گرمای آن سرزمین که موجب اصلی این برهنگی بود را پذیرفته و در نتیجه فقط خواسته‌است که هنگام ورود به خانه و استراحتگاه سایرین اذن ورود بخواهند تا آن افراد در صورت لزوم خود را آماده کنند.»

برای نقد این نتیجه کل آیه را با ترجمه آن مرور می‌کنیم:

۰ نظر ۱۳ خرداد ۹۲ ، ۰۹:۴۰
مدیر وبلاگ

ر این جلسه هم‌چنین چند بیت از اشعار جاهلی بررسی شد که نشان دهنده‌ی استفاده از پوشیه از سوی زنان در این اشعار است. در این جا تنها به خود ابیات اشاره می‌کنیم:

ذوالرمة

تمام الحج ان تقف المطایا       علی خرقاء واضعة اللثام

الربیع بن زیاد

من کان مسرورا بمقتل مالک        فلیات نسوتنا بوجه نهار

یجد النساء حواسرا یندبنه           یلطمن اوجههن بالاسحار

قدکن یخبان الوجوه تسترا            فالیوم حین برزن للنظار

این علس

ارحلت من سلمی بغیر متاع       قبل العطاس و رعتها بوداع

اذ تستبیک باصلتیّ ناعم           قامت لتقتنه بغیر قناع

المثقب العبدی

ظهر بکلّة و سدلن اخری        و ثقّبن الوصاوص للعیون

عمر بن ابی ربیعة

و لما تفاوضنا الحدیث و اسفرت       وجوه زهاها الحسن ان تتقنعا

سبرة بن عمرو فعسی

و نسوتکم فی الروع بادِ وجوهها       یخلن اماء و الاماء حرائر


در جلسه‌ی آینده به امید خدا فرهنگ پوشش در ادب جاهلی را پی‌می‌گیریم.
۰ نظر ۱۲ خرداد ۹۲ ، ۲۱:۳۲
مدیر وبلاگ

این جلسه آخرین قسمت بحث‌ ما در مورد فرهنگ پوشش زنان در قرآن بود. مقداری نیز درباره‌ی فرهنگ پوشش در ادب جاهلی بحث نمودیم. در بحث اول ادامه‌ی استناد‌های کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» را نقد کردیم. به دلیل اشکال‌های متعددی که مولف محترم در برداشت از آیات داشته‌اند بررسی تمامی این اشکال‌ها ما را از بحث اصلی دور می‌کرد. از همین رو با ذکر چند مورد اصلی بررسی سایر استنادهای این کتاب را به پژوهش دوستان سپردیم.

در کتاب مذکور پس از بررسی واژه‌ای که به خمار اشاره می‌کند آمده‌است: « متن آیه به خوبی گویای این است که تن پوش یا سرانداز مذکور جامه‌ای است نادوخته که قابلیت جابجایی بر روی اندام را دارد.» هم‌چنین بعد از آیه‌ای که واژه‌ی جلباب را در بردارد می‌گوید: « متن آیه‌ حاکی از این است که تن‌پوش و جلباب پارچه‌ای است نادوخته که می‌توان آن را بر روی اندام جابجا کرد و تغییر وضعیت داد. هم‌چنین عدم استفاده‌ی آنان از پیراهن را به نوعی می‌توان از همین آیه به دست آورد.» عجیب‌تر از این دو مورد بیان ایشان بعد از تعبیر «یحفظوا فروجهم و یحفظن فروجهن» است: «متن آیه به گواه تفسیر مشهور موید آن است که زنان و مردان مومن(یعنی حتی پس از ظهور اسلام) برای پوشاندن پایین تنه و شرمگاهشان از ازار یا دامن لباس استفاده می‌کردند و نه شلوار زیرا مطابق آیه می‌بایست مراقب می‌بودند تا اندام موجود در زیر آن در حین حرکت و نشست و برخاست مرود رویت واقع نشود.»

۱ نظر ۱۲ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۱۹
مدیر وبلاگ

بحث دیگری که در جلسه‌ی قبل مطرح شد بررسی «روابط جنسی افسار گسیخته»  در کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» است. استدلال مولف در این کتاب دو مقدمه و یک نتیجه گیری دارد. مقدمه‌ی اول این که در جامعه‌ی عرب زمان نزول قرآن آلودگی جنسی رواج بسیاری داشته‌است. مقدمه‌ی دوم این که در جامعه‌ی که آلودگی جنسی رواج بسیاری دارد قانون‌گزاری در موضوعات ریز پوشش حکیمانه نیست. و نتیجه این که پس در جامعه‌ی عرب زمان نزول نمی‌توان از قرآن انتظار داشت که در مورد پوشش احکام دقیق وجزیی آورده باشد. « حال با توجه به این واقعیت وخیم آیا می‌توان انتظار داشت که مثلاً از لزوم پوشیدگی ساعد و آرنج بانوان در قرآن سخنی آمده باشد؟ آیا در شرایطی که آلودگی و فحشا جنسی در دو قدمی مومنان بود ... می‌توان از قرآن توقع بیان پوشش موی سر یا سرتاسر پا را داشت؟»

۰ نظر ۰۲ خرداد ۹۲ ، ۱۴:۵۲
مدیر وبلاگ

بنابر آن‌چه در قسمت اول گزارش آوردم روشن می‌شود که این بیان که «ترسیم نعمت‌های اخروی بر پایه‌ی مأنوسات ذهنی‌ مخاطبین و میزان آگاهیشان، از متن قرآنی قابل برداشت است» و هم‌چنین این بیان که «ترسیم بعضی مناظر و ومواهب رفاهی بهشت، گویای دورنمای خواست رفاهی آن مردم بود و در واقع میان آرزوهای معیشتی‌شان با توصیفات بهشتی تطابق برقرار بود» اگر در صدد این باشد که نعمت‌های بهشتی مطرح در قرآن در بهشت واقعی وجود ندارد خدشه‌پذیر است. 

۰ نظر ۳۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۷:۵۴
مدیر وبلاگ

نیمه‌ی اول جلسه‌‌ی ششم به بحث از  نظریه مختار درباره زبان توصیفی قرآن گذشت و باقی آن به بررسی استنادهای قرآنی کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» درباره‌‌ی فرهنگ پوشش در زمان نزول قرآن. 

در مقدمه نظریه تاثیر فرهنگ در زبان به تفصیل بحث شد. در سه ضلعی لفظ، معنا و مصداق توجه به تفاوت معنا و مصداق ضروری است. لیوان روی میز من را اگر یک مصداق بدانیم سه عبارت «لیوان روی میز من»، «تنها لیوان کلاس»(با این فرض که کسی دیگر لیوان نداشته باشد) و «تنها ظرف قرمز کلاس»(با این فرض که کس دیگری ظرف قرمز نداشته باشد) سه معنایی است که به این مصداق اشاره می‌کند.

 معانی با شناخت یک فرهنگ از مصداق رابطه‌‌ی مستقیمی دارد. ممکن است یک مصداق در فرهنگ‌های متعدد با معانی مختلفی تناظر داشته باشد. پس از این جهت اگر به رابطه‌ی فرهنگ و زبان نگاه کنیم فرهنگ در زبان تاثیر گزار است. وجه دیگر تاثیر گزاری فرهنگ در زمان در ذخیره‌ی واژگانی هر زبان است. هر فرهنگی با توجه به ارتباطی که با جهان خارج دارد و بر اساس سطح اگاهی خود واژه‌هایی را برای توصیف اشیاء و پدیده‌ها به کار می‌برد. این واژه‌ها ممکن است در فرهنگ دیگری موجود نباشد. واژه‌هایی مثل، سبک زندگی، گفتمان و نظام که امروزه از جمله واژه‌های پرکاربرد فارسی شده‌است در سالیان دور چنین کابردی نداشته‌است، حتی واژه‌هایی مانند جامعه و خانواده نیز واژه‌هایی است که نمی‌توان در متون غیر معاصر از آن سراغ گرفت. آگاهی‌های جدیدی که در هر فرهنگی ایجاد می شود برای توصیف اشیاء و پدیده‌ها از واژگان خاص خود استفاده می‌کند.

۰ نظر ۲۸ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۱:۰۸
مدیر وبلاگ

موضوع این جلسه بازتاب فرهنگ پوشش در قرآن بود. در ابتدا ضرورت نیاز به نظریه‌ای درباره‌ی زبان قرآن برای این بخش از بحث بیان شد. سپس مروری بر نظریه‌های مطرح در این موضوع انجام شد. نطریه‌های متکلمین درباره‌ی صفات الهی(تشبیه، تعطیل و تنزیه)، نظریه غایت‌گرایی یا کارکرد گرایی در معانی الفاظ، و نظریه‌ی تاریخ‌مندی متن. سپس به سه نظریه‌ی مطرح درباره اثر‌پذیری زبان قرآن از فرهنگ زمان خود پرداخته، هر نظریه‌‌ را با نتیجه‌ی آن بررسی نمودیم. نظریه‌ی بازتاب کامل فرهنگ زمانه در زبان قرآن، اثر‌پذیری قرآن از فرهنگ زمانه و استقلال قرآن از فرهنگ زمانه. توضیح نظریه‌ی مختار به بحث آینده سپرده شد.


در پایان بحث تعدادی از آیات قرآن که در کتاب "حجاب شرعی در عصر پیامبر" در بحث فرهنگ زمان قرآن به آن‌ها استناد شده‌ بود بررسی شد. اولین دسته، آیاتی بود که مولف این کتاب برای اثبات فقر عمومی در جامعه به آن‌ها استناد کرده بود، مانند آیاتی که کفاره برخی از محرمات را اطعام شست فقیر معین نموده‌است. مولف استدلال کرده‌است که از این آیه فهمیده می‌شود که در محل زندگی هر شخصی، بنابر این آیات، حداقل شست فقیر زندگی می‌کرده‌است.


اولین اشکال به این برداشت این است که از این که آیه به مومنان می‌فرماید هر کس در صورت انجام حرامی خاص شست فقیر را اطعام کند لازم نمی‌آید که در محله‌ی هرکسی شست فقیر وجود داشته‌است تنها مطلبی که می‌توان برداشت کرد این است که در جامعه‌ی آن روز فقیر وجود داشته است، سیر نمودن شست فقیر برای غالب مومنان آن‌قدر سخت بوده‌است که بتوان آن را به عنوان جریمه قرار داد و این که اطعام فقرا برای شارع مهم بوده‌است. عددی که در این آیات آمده تنها به دلیل بازدارندگی آن است نه این که نگاهی به تعداد فقرا در جامعه داشته باشد. 


اشکال دوم این که اگر عدد موجود در این آیات ناظر به تعداد فقرای جامعه باشد نیز چنین برداشتی لازم نمی‌آید. برای حکیمانه بودن تشریع موجود در آیات کفاره لازم نیست که در محله زندگی هر شخص شست فقیر وجود داشته باشد بلکه همین که حداقل شست فقیر هم در کل جامعه وجود داشته باشد کافی است.


اشکال سوم به این استناد این که تعدد طبقات در هر جامعه‌ای طبیعی است. همان‌طور که در یک جامعه ممکن است فقرای زیادی وجود داشته باشند ممکن است طبقه‌ای از ثروتمندان نیز زندگی کنند. آیاتی که مردم را از جمع طلا و نقره و انعام و مزرعه برحذر می‌دارد(آل‌عمران:14 و توبه: 34)، آیات ربا، آیاتی که مردم را از تکاثر در اموال بر حذر می‌دارد(حدید: 20)، آیاتی که مردم را دعوت به انفاق و دست‌گیری از فقرا می‌نماید(بقره: 271، 273، توبه: 60، حج: 28) و آیاتی که صریحاً دو طبقه‌ی غنی و فقیر را ذکر می‌کند(نساء:6، 135، حشر:7) نشان می‌دهد که هم‌زمان با تعداد زیادی از فقرا که در جامعه زندگی می‌کردند طبقه‌ی اغنیاء نیز وجود داشته‌است.


در کتاب مذکور برای شیوع گرسنگی و تشنگی در جامعه‌ی زمان نزول به آیاتی استناد شده‌است که به مومنان وعده‌ی بهشت‌هایی می‌دهد که پر از درخت‌اند و در آن‌ها نهر‌ها جاری است و انواع میوه‌های بهشتی. سپس از این که این موارد به عنوان پاداش ذکر شده‌است نتیجه گرفته می‌شود که این موارد برای مردمان عصر پیامبر کم‌یاب بوده‌است که به عنوان پاداش برای آن‌ها مطرح می‌گردد و گرنه در جایی که آب و درخت و انواع میوه‌ها فراوان است و یا برای مردم امروز که بسیاری از مناظر با شکوه بشر ساخته را دیده‌اند این وعده‌ها جذابیتی ندارد.


در نقد این استناد بیان شد که میل به طبیعت و پدیده‌های طبیعی منحصر به زمان و فرهنگ خاصی نیست. همیشه رفتن به طبیعت، نگاه به آن و نفس کشیدن در هوای پاک آن برای انسان لذت بخش بوده‌است. برای انسان امروزی نیز هر چه این طبیعت دست‌نخورده‌تر باشد جذاب‌تر است. به سختی می‌توان ادعا نمود که تنها مردم بیابان نشین از زندگی در مناطق خوش آب و هوا لذت می‌برند و مردمی که در مناطق سر سبز زندگی می‌کنند در حسرت آن‌اند که عمرشان را در بیابان‌های بی‌آب و علف سپری کنند.


در مورد پاداش‌های اخروی نکته‌ی مهم دیگر این است که این پاداش‌ها برای همه‌ی مردم یکسان نیستند و بر حسب درجات ایمان متفاوت‌ است. انسان عارف پاک‌باخته چشم به «رضوان‌الله اکبر» دارد و دیگری که شب از بستر بلند شده خدا را با خوف و رجا می‌خواند به « فلا تعلم نفس ما اخفی لها من قرة‌ اعین» نظر دارد.

بررسی ادامه‌ی استنادهای مطرح در کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» به جلسه‌ی آینده واگذار شد.

۰ نظر ۱۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۳:۴۱
مدیر وبلاگ